هر کسی می تواند قهرمان زندگی خودش باشد
به گزارش باد صبا، به گزارش خبرنگار خبرنگاران (ایبنا)، این که اگر جای کسی دیگر بودم شادمان تر بودم و زندگی ام خیلی فرق می کرد ممکن نیست از فکر کسی نگذشته باشد. بارها ممکن است خودمان را در زندگی متفاوت از آنچه که الان داریم تصور کنیم و با مقایسه کردن، ویژگی ها و توانایی هایمان را نادیده بگیریم. گاهی سؤالی از خودمان بپرسیم که اصلا به چه دردی می خورم؟ و این اعتماد نداشتن به خود، مانع از دستیابی به هدف هایی شود که در سر داریم.
کتاب بزرگ قد یک دکمه از مسعود ملک یاری با تصویرگری سباستیائو پِئیشوتو داستان دکمه سیاه پلاستیکی را برای ما می گوید که یک روز وسط دعوای دو دوست از لباس یکی از آنها کنده شد و روی زمین افتاد. از آنجا به بعد انگار که معنای وجودی این دکمه سیاه پلاستیکی را از او گرفته باشند. او به این فکر می کرد که حالا به چه دردی می خورد؟ آیا او توانایی خاصی دارد که کسی دوباره بهش نیاز پیدا کند؟
این دکمه سیاه پلاستیکی برای پیدا کردن دلیل وجود خود دست به یک سفر می زند؛ سفری که برایش بی خطر نیست و هرازگاهی با موجودات و اتفاقات خوشایند و ناخوشایند روبه رو می شود. او در پی آنها با خود فکر می کرد اگر به جای یک دکمه سیاه پلاستیکی، دکمه دیگری بود چه تغییر بزرگی در زندگی اش اتفاق می افتاد؟ اگر دکمه لیاس یک پادشاه بود می توانست در قصر خوشبخت زندگی کند یا اگر دکمه لباس یک دریانورد بود می توانست دور دنیا را بشود؛ اما با خودش فکر می کرد که فقط یک دکمه سیاه پلاستیکی است.
داستان خیلی ظریف و غیرمستقیم این نکته را به مخاطب می گوید که اولین قدم برای شروع هر کاری، پذیرفتن خود است. کسی نیست که بی ارزش باشد یا اصلا کاری از دستش برنیاید؛ هرکسی اندازه خودش می تواند سهمی داشته باشد و در زندگی اش قهرمان باشد. پس برای خودمان ارزش قائل باشیم و تلاش کنیم که جایگاه واقعی مان را پیدا کنیم. برای آن هم نیازی نیست کاری فراتر از توان مان انجام دهیم یا آرزو کنیم که جای کسی بودیم.
قلم کتاب ساده و روان است. جملات کوتاه هستند. با اینکه متن زیادی ندارد؛ اما در همان جملات کم و کوتاه مقصود نویسنده به همراه تصاویر منتقل شده است. تصاویر هم مجذوب کننده و گیرا هستند و در آن به جزئیات توجه شده است. در فضاسازی داستانی و تکمیل متن داستان تصاویر مفید و کاربردی بوده است؛ به گونه ای کار شده که مخاطب کودک راحت تر می تواند داستان را درک کند و با تخیل خود با آن ارتباط بگیرد.
مسعود ملک یاری متولد سال 1359 نویسنده، مترجم، ویراستار و کارگردان ایرانی است. از جمله کارهای ترجمه او می توان به راورندوم و رابینسون کروزوئه، کشتی شکسته اشاره کرد و از کارهای تألیفی نیز می توان گاومیش و سوسن و بیرون و ماهی های عاشق را نام برد.
پشتم یخ کرد.
آرام آرام چشم هایم را باز کردم.
انگار همه دنیا به من خیره شده بودند.
دکمه لباس پادشاه شده بودم یا قهرمان دکمه های سیاه پلاستیکی؟
هیچ کدام!
من هنوز هم یک دکمه سیاه پلاستیکی بودم،
ولی
بزرگ و مهم!
قدِ یک دکمه!
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران