نکاتی درباره نحوه برخورد با فرزند اول و مقابله با مسائل او
به گزارش باد صبا، بزرگ ترین فرزند خانواده بودن مزایای خاص خود و بعلاوه معایب مشخصی دارد. کودک نخست همان موش آزمایشگاهی است که والدین باید تمام نظریه های علمی، آزمایشی یا تجربی خود را روی آن امتحان نمایند. فرزند اول احتمالا برترین امکانات را خواهد داشت، اتاق کامل و صدها عکس و امتیازات مرکز دنیا بودن. همه شادمان هستند، تا زمانی که بچه دوم وارد صحنه گردد. حالا تک فرزند سابق به فرزند بزرگ تر تبدیل می گردد. او احساس نابودی می نماید. این موجود زشت کیست که عشق و توجه مامان و بابا را جلب می نماید؟ اولی بودن حالا به این معنی است که کسی هست که حالا با او در حال رقابت خواهد بود. به خواندن ادامه دهید تا دریابید که چه چیز دیگری می توانید از بزرگ ترین کودک انتظار داشته باشید و چگونه می توانید او را در موقعیت خاص خود هدایت کنید.
ویژگی های مشترک بچه ها اول
به گفته آلفرد آدلر (Alfred Adler)، روانپزشک و بنیانگذار نظریه ترتیب تولد که معتقد بود ترتیب تولد بر شخصیت تأثیر می گذارد، فرزند اول می تواند با اراده قوی و مستقل و یا تنها در پی به دست آوردن رضایت دیگران (people-pleasers) باشد. به عنوان مثال، وقتی خواهر و برادر دوم وارد صحنه می شوند، فرزند اول در زمان برکناری خود سرکش (با اراده قوی) یا گوشه گیر (سازگار) می گردد.
- دستاورد طلب و کمال گرا: بزرگ ترین کودک به شما چیزی نمی گوید، اما هر انتظاری که دارید را برآورده می نماید. حتی زمانی که انتظار کمال ندارید، بزرگ ترین کودک کوشش می نماید برترین باشد تا شما را راضی کند. این در درازمدت به نفع فرزند شما خواهد بود: بسیاری از بچه ها اول در مدرسه، ورزش و شغل پیروز هستند.
- رهبر و رئیس بالفطره: آیا می دانستید که بیش از 25 رئیس جمهور ایالات متحده اولین فرزند بود ه اند؟ بقیه هم اغلب اولین پسر یک خانواده بودند. بچه ها اول از زمانی که یک خواهر یا برادر کوچک تر به دست می آورند، نقش رهبری را بر عهده می گیرند.
چندین دهه تجربه رهبری در خانه در برخی مواقع، می تواند او را به یک رئیس در فضاهای دیگر هم تبدیل کند. آن ها دوست دارند مسئول باشند. برخی بچه ها اول در تفویض اختیار و محول کردن وظایف به دیگران مشکل خواهند داشت. آن ها به دیگران اعتماد نخواهند کرد که کار را به میزان کافی خوب انجام دهند.
- درس خوان و وظیفه شناس: بچه ها اول به عملکرد خوبشان در مدرسه شناخته می شوند. بخشی از این خصوصیت ممکن است ناشی از تمایل شدید آن ها به خوب عمل کردن باشد، اما تمام آن ساعات خواندن زمانی که آن ها کوچک بودند هم ممکن است ربطی به آن داشته باشد. افرادِ در پی رضایت دیگران (people-pleasers)، منظم، وقت شناس و شایسته خواهند بود.
- جدی و انفرادی: بازی کردن با بچه ها برای بچه ها اول خیلی جالب نیست. اگر برادران و خواهران کوچک تر از نظر سنی نزدیک باشند، ممکن است خوب باشند، اما فرزند اول تا زمانی که خواهر و برادرش بزرگ تر شوند، همسالان یا والدین خود را ترجیح می دهند. در این حالت ممکن است بچه ها اول نگرش کناره گیرانه و مغرور نسبت به خواهر و برادر خود داشته باشند.
- معلم و مربی: مقاله ای در ژوئن 2007 در نیویورک تایمز، نشان داد بچه ها اول ضریب هوشی بالاتری دارند. دکتر رابرت زایونک (Dr. Robert Zajonc) گفت که بچه ها بزرگ تر از موقعیت خود به عنوان مربی خواهر و برادر کوچک تر بهره می برند. هر کسی که تدریس نموده است می داند که معلم همواره در فرآیند تدریس بیشتر از دانش آموز یاد می گیرد. حتی ممکن است فرزند اول اطلاعات نادرست ارائه دهد، این فرآیند تفکر است که مهم است. بعلاوه مورد پرسش قرار گرفتن دیدگاه او را از آنچه فکر می نماید درست است، توسعه می دهد.
فرزند اول خود را هدایت کنید
- فرصت ها را برای او فراهم کنید: مهم تر از همه چیز این است که به فرزند اول خود اجازه دهید بازی و استراحت کند. آن ها برای بچه شدن به شنیدن اجازه از زبان شما احتیاج دارند. شما باید از بزرگ ترین فرزندتان بخواهید که در انجام کارها یا سایر مسئولیت ها به شما یاری کند، اما سعی کنید به تناسب سن یا توانایی هایش، او را بیش از حد تحت فشار قرار ندهید.
مهارت های رهبری او را با درخواست کردن از او تشویق کنید. مثلا از او بخواهید تا به خواهر و برادر کوچک تر نشان دهد که چگونه یک کار را انجام دهند. این زمانی است که بچه ها اول واقعاً از موقعیت خود لذت می برند! به آن ها نشان دهید که یک رهبر واقعی باید چگونه رفتار کند؛ شکیبا، مخاطب ای خوب، با ارتباطات قوی و با میل به پیروزیت خواهر و برادرها در فرآیند آموزش.
- اجازه رئیس بازی ندهید: از آنجایی که شما اغلب به یاری فرزند اول احتیاج دارید، بچه های بزرگ به طور طبیعی در مواقعی در نقش مامان یا بابا قرار می گیرند و اغلب همان دستوراتی را که از دهان شما شنیده اند، بازتاب می دهند. اگر این عادت را در خانه مهار نکنید، فرزند بزرگ شما آن را با دوستانش در مدرسه امتحان خواهد نمود.
- انتظاراتتان را تعدیل کنید: بچه های که دیگران را خرسند می نمایند، هر کاری که می توانند انجام می دهند تا انتظارات شما را برآورده نمایند و وقتی شکست بخورند، احساس بدبختی خواهند کرد. این می تواند منجر به کمال گرایی و تمایلات وسواسی گردد.
حتماً هر زمان که می توانید فرزند خود را تشویق و تحسین کنید و موقعیت فرزند اول بودن را به او تحمیل نکنید. وقتی می گویید تو از همه بزرگ تر هستی، پس باید الگو باشی، او می شنود: ما از تو انتظار داریم که کامل باشی، اما خواهر و برادرت مجبور نیستند اینطور باشند. مراقب باشید که عملکرد فرزندتان را بپذیرید، زمانی که می دانید برترین عملکردش بوده است، دائم او را اصلاح نکنید.
- برای او وقت مخصوص بگذارید: هر یک از والدین باید به طور محبت آمیز در پی توجه یگانه بزرگ ترین فرزند خود باشند. فرزند اول به فرصتی برای صحبت با والدین احتیاج دارد بدون اینکه احساس کند بین تکالیف خود یا سایر مسئولیت ها، برنامه هایی برای آینده یا کارهای خانه گیر نموده است. درباره دوستان، خاطرات مشترک و خاطرات دوران کودکی خود (مخصوصاً اگر بزرگ ترین فرزند بوده اید) و هر چیزی که برای فرزندتان جالب تر است صحبت کنید.
- امتیازات ویژه بدهید: آلفرد آدلر، بنیانگذار این نظریه، بیان می نماید که موقعیت فرزند اول از همه خواهر و برادرها سخت تر است. شما می توانید موقعیت سخت فرزند بزرگ تر خود را با ایجاد احساس امتیاز در او آسان تر کنید.
تصمیم بگیرید که بچه ها شما در چه سنی از آزادی هایی مانند زمان خواب تدریجی دیرتر (مثلاً 15 دقیقه در سال پس از نوجوانی) یا اجازه سوراخ کردن گوش، لذت ببرند. سپس با همه بچه ها خود به آن نقاط عطف پایبند باشید.
بچه ها استثنایی
اگر فرزند شما ویژگی های مشترک بچه ها اول را نداشته باشد چه؟ اگر فرزندخوانده یا فرزند ناتنی بزرگ تر به خانواده بپیوندند چه؟ یا شاید خواهر یا برادر بزرگ تر در واقع دومین فرزند باشد چون خواهر یا برادر بزرگ تر دیگری وجود ندارد. در خصوص دوم، برای مثال، والدینی که نوزاد یا کودکی را از دست می دهند، ممکن است بیش از حد از فرزند بعدی خود محافظت نمایند و فرزند اول مضطرب، ترسیده و وابسته گردد.
بچه های که پنج سال از خواهر یا برادر بزرگ تر خود کوچک تر هستند، معمولاً برخی از ویژگی های فرزند اول را نشان می دهند، مانند دختران اول با یک برادر بزرگ تر یا پسران اول با یک خواهر بزرگ تر. دوقلوها، حتی با وجود اینکه هرگز زمانی بدون خواهر یا برادر نداشته اند، اغلب موقعیت بزرگ تر و کوچک تر را می گیرند.
ساز و کارهای زیادی وجود دارد که بر شکل گیری شخصیت فرزند اول تأثیر می گذارد و به علت این متغیرها، نمی توانید انتظار داشته باشید که همه بچه ها اول در یک شاخه قرار بگیرند.
به بچه های بزرگ نباید طوری برچسب زد که صرفاً به این علت که بزرگ تر هستند، زندگی خود را صرف قابل قبول بودن نمایند.
اگرچه سخت است که بچه ها اول را دسته بندی و دقیقاً پیش بینی کنید که چگونه خواهند شد، والدین کمی قابل پیش بینی تر هستند.
تعداد کمی از والدین با آموزش یا هر تجربه دیگری وارد این کار می شوند. فرزند اول شما در اختیار شماست! پس ادامه دهید، تمام عکسٰ هایی را که می خواهید بگیرید.
بدون هیچ چشم داشتی از فرزند اول خود سپاسگزار باشید. به یاد داشته باشید که بچه ها به طور کلی انعطاف پذیر هستند و اگر آن ها را در عشق غرق کنید، مرزهای مناسب مشخص کنید و زمانی که واقعاً خطا می کنید معذرت بخواهید، شما را به خاطر اشتباهاتتان می بخشند.
آیا شما در آموزش حرفه ای هستید؟
برای کودک نوپای شما، یاد گرفتن راه رفتن یکی از اولین راه هایی است که می تواند استقلال خود را اثبات کند، اما برای شما، آموزش راه رفتن اولین قدم برای اجازه دادن به او برای رهبری است. آموزش به کودک می تواند باعث پیشرفت طبیعی در زمان بلوغ او باشد. اما اگر در زمان نامناسب با ابزار اشتباه انجام گردد، می تواند به کابوس تبدیل گردد.
سخن آخر
سندروم فرزند اول به این اشاره دارد که چگونه فرزند اول بودن در یک خانواده می تواند هویت یک فرد را شکل دهد. ترتیب تولد از دیرباز به عنوان یکی از عوامل اولیه ای که بر شخصیت و رشد ما تأثیر می گذارد تصور می شد.
بچه ها اول معمولاً به عنوان شخصیت های مسئول و نوع A شناخته می شوند که اغلب به سمت نقش های رهبری در خانواده و زندگی خود کشیده می شوند.
بزرگ ترین خواهر یا برادر بودن ممکن است مزیت های خود را داشته باشد، اما گاهی اوقات می تواند احساس فشار زیادی به فرد تحمیل کند. اگر بزرگ ترین فرزند خانواده تان هستید، درک سندروم فرزند بزرگ تر می تواند مفید باشد، زیرا بسیاری از الگوهای رفتاری شما احتمالاً بسیار معقول تر به نظر خواهند رسید.
منبع: EverydayHealth
منبع: دیجیکالا مگ